7
تولد دخترِ امی جان - 28 مرداد91 - انگلستان اوه خدا ساعت 6 صبحه داریم می ریم بیمارستان فکر کنم بچه امروز به دنیا بیاد، ساعت 5:15 صبح وقتی توی جا غلت زدم کیسه آب پاره شد بلافاصله همسر رو بیدار کردم انگار منتظر بود از تخت پرید بیرون طوری که بهش گفتم هول نکنه! سریع زنگ زد به بیمارستان و اونا هم گفتن همین الان بیاین، برام خیلی دعا کنید براتون دعا می کنم .... می ترسم .... ____________________ 7 صبح: از بیمارستان برگشتیم. رفتیم اونجا میدوایف فشار خون و دمای بدن من و همینطور ضربان قلب بچه رو چک کرد و گفت همه چیز نرماله اما باید برگردین خونه و وقتی دردها شدید شد و فاصله بینشون 3 دقیقه شد دوباره برگردین که شاید 24 ساعت طول بکشه تا به اون ...